ما به دنیا می اییم. در جایی که خودشان برای ما انتخاب کرده اند. وارد خاک . دین. وقوانینی میشویم که به اجبار برای ما گذاشته شده وباید انها را قبول کنیم. راه زندگی مان را میزان توان خانواده مشخص میکند. ازدواج با کسی در حد موقعیت خود.موقعیتی هم که خود برای خود به ارمغان نیاورده ایم. انجام اعمالی که قانونها برای ما تصویب کرده اند. راز زندگی زنده ماندن است ولی زندگی کردن به بهای زیر پا گذاشتن دین. قوانیین .اختیارات ومیل های خویش شده است و در اخرمرگ وروز حساب وبازرسی. خدا چه طوربه خودت اجازه میدهی ما را بازجویی ازاعمالمان بکنی؟ مگه ما درست حسابی حق انتخاب را داشتیم که حالا باید از تو بترسیم؟